گردش در آخشی‌آباد
هنگام رایستان
*
در این آگهی می‌بینید؛ آخشی‌آباد کجاست
https://lnkd.in/dRb_S8nx
*
آن روز که آنجا بودم، "هنگام رایستان" بود
نمایندگان بومی‌آبادی‌ها (ب) و تکنولوژی‌چی‌ها (ت)، هر یک از دو سرِ شاهراه، به میانه آن، در میدان "مرغ آمین" گردهم آمده (نمای شاهراه 632)
و
پرچم "هنگام رایستان" را بر فراز تندیس تابان "
آ" برافراشته بودند
که هم هسته‌ی قهوه‌ای و گردشِ سبز هموارگی را در خود دارد
و هم اندیشه‌ی آبی زمان پیشین و انجامِ نارنجی زمان پسین را

آنان گفتگو می‌کردند تا راهکارهای میانه، درخور زمانه بیابند
این کاری بود که هربار در چنین نشستی انجام می‌دادند

نیمی از هردو آنها پذیرفته‌اند که این گوناگونی در دو سر شاهراه، تپش سرزندگی کوچی ویژه بر همگان می‌بخشد
این است هفت بندِ روش هرکدام
*
یک:
ب) شیوه ما پایشِ تپش دمادم است، ما "توُ"ی آن هستیم؛ کم یا بیش؛ همواره
ت) ما روند زمان‌بندی در پیش می‌گیریم "تا" از خواست پیشین به انجام پسین برسیم
*
دو:
ب) ما پایبند ارزشی هستیم کانونی، چون هسته؛ که در پندار می‌شناسیم و باورش داریم
ت) ما جویای خواسته‌ای هستیم که چشم‌اندازش را می‌نگاریم تا پیش رویمان آشکار ببینیم
*
سه:
ب) ما نیرویمان را از جان مردمان و توان بازآفرین زنده و ناب زیستگاهمان فراهم می‌کنیم
ت) ما نیروی ابزارمان را از سوخت‌های گوناگون فراهم می‌کنیم
*
چهار:
ب) سازماندهی ما چون خوشه‌سار است که آنرا برخال نامیده‌اند.
هر دانه از ما و هر خوشه‌ی خانواده‌ی ما، کم و بیش، همه‌ی خوشه‌سار را کوچک و ساده شده در خود داریم؛ گویی خودبسنده‌ایم؛ هرچند، از جان‌ِجانان و تابان‌تابِ هماهنگی‌مان سرزنده‌ایم
ت) سازمان ما، بخش‌بندی جداگانه دارد و هر یک از ما و گروه‌های ما، در بخش خودش دانش و توانایی ویژه‌ و پیچیده‌ خود را جداگانه دارد؛ و سازماندهان فرهیخته هستند که می‌دانند که این بخش‌ها را چگونه کنار هم بچینند
*
پنج:
ب) نماد ما، جان‌افشان است، که چنبره‌اش می‌خوانند؛ یادآور برشی از میوه‌ها و نمای درخت زندگانی است، که چکه‌وار هم‌اندیش همگرا می‌شویم به سوی کانون و جداگانه بهره تابنده‌ی واگرا می‌بریم به سوی چرخه‌ سبز زندگی‌هایمان
ت) نمادِ ما، روندِ فرو رفتن در آبی اندیشه از پیش و فرا آوردن نارنجی انجام از پس است
چه درباره گردی سبز روان‌ها باشد؛ چه درباره‌ی چهارگوش قهوه‌ای کالبدها
*
شش:
ب) شیوه ما، سازواره است و به بوستان پروریِ باغبانان می‌ماند
ج} شیوه فن‌آوری ما به کارگاه درودگری می‌ماند که فرمانش به دستِ ماست
*
هفت:
ب) ما زیستگاهمان را همچون روستا، از نشاندن دانه یا تکه شاخه‌ای زنده می‌آفرینیم و در هر دم با آن زندگی می‌کنیم
ت) ما شهرمان را با برنامه نگاشته از پیش، مو به مو می‌سازیم، تا به سرانجام رسد و آنگاه بهره‌برداری می‌کنیم

*
ماشین هوش دارد، دل ندارد؛ خردمند دل دارد / پیامی در لینکدین / سخنی از "جک ما"


داده‌نگار همخوان
607 /629 / 631 / 632