آقای پویا رفایی از من پرسیدند
اعتماد را چگونه در این دستگاه آچارعنصرا جای میدهی؟
به یاد روزی افتادم که یکی از دوستانم، که کار ساختمانی خود را هم به من سپرده بود، گفت:
دیگر به تو اعتماد ندارم
و من از او پرسیدم
به چه چیز من اعتماد نداری؟
خو و منش؟ امور مالی؟ توانایی و دانش ساخت؟ مسوولیت پذیری؟
*
و من این نمودار را فراهم کردم و برای آقای پویا رفایی فرستادم
نخست آنکه اعتماد را در جایگاه بادِ خاکی، یا جان مانا دیدم
جستجوی جانِ مانا
یعنی درباره روان، پیوندها و ارتباطات و ناملموس میباشد
بخش قابل اتکا بودن آن
آنگاه همین را به چهاربخش دسته کردم
اعتماد درباره چی؟
اعتماد درباره خو و منش و شیوه برخورد روانی و شیوه زندگی شایسته؟
اعتماد درباره درستکاری، پایبندی به پیمان و ارزشها؟
اعتماد درباره توانایی در انجام کارها، و از پس هزینه های زندگی برآمدن و پیروزی در مبارزه؟
اعتماد درباره دانش، آگاهی، پیام، خردمندی و هوش؟
دادهنگار همخوان
191 / 376