به گمانم
هنگامی که نابرابری یا ستیزی میان دو سو پیش میآید
و یک سو، دیگری را در زیادهخواهی یا کوتاهی مییابد
به گمانم دو رویکرد پیش روست
که هر کدام میتواند با کردار و دست به کار یا گفتار و نوشتار پیش رود
رویکرد خشک در ترازِ دادخواهی، برابریجویی یا عدالت جویی
و رویکرد نرمِ آزادگی در سازش، آشتی یا صلح طلبی
نکته ای اینجاست که با روشن شدن و پاسداشت جایگاه، مرز و تراز دادگری
نسیمِ نرمشِ سازش و آشتی دوستانه به دل مینشیند و دگرگونساز میشود
دراینباره، دست کم، دو نمونه به یادم میآید
1
داستان بینوایان
ژان وال ژان، به آن کلیسا پناه میبرد و شب هنگام با آنکه به او مهربانی کرده بودند و جا و خوراک بخشیده بودند، شمعدانها را میدزدد و میگریزد و سپس دست بسته او را به نزد اسقف بازمیگردانند.
اسقف میتوانست دادخواه و راستگو، این دزدی را اشکار کند، آنگاه ژان وال ژان به همان چرخه پیشین بازمیگشت
ولی اسقف، با منشی دیگرگونه، بر برگ زندگی او، اشتی و سازشی جان افزا دمید
2
همسایهای که هر روز خاکستر بر سر حضرت محمد میریخت
ایشان میتوانستند در برابر این آزار نادرست دادخواهی کنند
ولی تنها با دیدار و بیمار پُرسی از همسایه، دل او را در آشتی و سازش به دست آوردند
*
بوسیدن رو از پس سیلی
این را ز بزرگان بشنیدی؟
گر دادگری خوراکِ پاک است
بخشش؛ خورِ پاکِ خوشگواری
بوسیدن رو از پس سیلی
ویکی پرسش
*
گرچه دادخواهیِ آنکو که ستم دیده رواست
و سخن گفتن از آنچه که درست است بجاست
گردشِ نرمی و سازش که پیِ آشتی است
مهربانی بدمد کز سرِ یکدنده رهاست
*
دادهنگاره همخوان
430 / 474