گمان میکنم، هنگامی که به واژهی بومی را به کار میبریم؛ کم و بیش به این سه ویژگی میپردازیم:
جا، سرزمین یا بستر
سازگاری دیرباز و ریشهدار
سرشت و آفرینش دست نخورده (طبیعی، ارگانیک)
و واژهی آباد ، دراینجا برابر است با سرزنده، شکوفا و خُرّم
پس شاید بگویم
بومیآباد :
شیوه زندگی، روند یا گرایشی است که بیشتر،
بر پایه سازگاری با آفرینش و سرشت دست نخوردهترِ بستر و ریشههای دیرباز سرزمین،
سرزندگی و شکوفایی مییابد.
*
ایرانشهرگرایی
*
دادهنگار همخوان
554 / 555 / 556 / 557/ 561 / 570 / 571
*
مهرماه 1403 است و من در باغ خانوادگی سید روح الله موسوی هستم
گفتگوی دیشب سه نفری ما با دایی داوود در بومگردی کوهسار دهاقان به این واژه رسید
بسیح بومیآباد
یک سازمان مفهومی بومی 555
سازمان مفهومی 270
*
امروز، بامداد (24 شهریور 1402) پیشنهادی در اندیشهام راه یافت که درآمد بررسی آن را اینجا آغاز کردهام:
این پیشنهاد، با همخوانی که در دادهنگارههای 554 با دادهنگار 51 بررسی کردهام، نیز پیوند دارد
وزارت بومآبادی
نامی جایگزین برای
وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی
با همان ساختار (پنج معاونت)،
برنامهریزی بومیآباد را نیز میتوانیم در چهار بخش ببنیم
دادهنگار 571 / 570 / 557
دان: بررسی یا پژوهش و برنامه ریزی
مان: نگهداری داشتهها
ران: کارایی، سودمندی و بهرهبرداری
جان: سرزندگی در شیوهی زندگی
*
پیشدرآمد اینکه، تا اینجا، چهار پرسش در اندیشهام میآید که شایستگی برگزیدن این نام تازه را با آنها بررسی کنیم
1- آیا بومآبادی هر سه بخش میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی را در بر میگیرد؟
2- آیا این نام تازه رو در روی هیجکدام از سه بخش نام پیشین میایستد؟
3- آیا این نام ارزشی افزوده در برابر نام پیشین میآفریند؟
4- آیا این نام برای پایداری کشورداری نگرانی پدید میآورد؟
من درآمدی در بررسی این پرسشها در زیر آوردهام، تا به یاری کارشناسان و اندیشمندان پخته گردد و ژرفتر موشکافی کنیم
*
1
گمان میکنم همهی میراثفرهنگی بومی است، مگر چند نمونه اندک، مانند خودرو هایی که آنها هم پیشینهای از رویدادهای فرهنگی یا یادی از گذشته این مرز و بوم را در خود دارند
گمان میکنم همهی صنایعدستی و هنرهای سنتی کشورمان هم بومی است؛ دست کم از این رو که، دستآفریدهها با بومِ اندام ِمردم کار میشود. تنِ ما، نزدیکترین بوم هریک از ماست
کدام گردشگری در این سرزمین هست که بومی نیست؟
بومی بودن یا نبودن در گردشگری، دو سر برداری است که با نام بومیآباد، گرایش بیشتر به بومی بودن را پیش رو میآوریم
بنابراین برای نمونه، در گردشگری تندرستی، یک دستگاه پزشکی در بیمارستان، اگر ساخت ایران باشد، بومیتر است
و پزشکی ریشه دار ایرانی، اگر یکی از بخشهای بیمارستان را در بر بگیرد، گرایش بومیتری است
*
2
درباره این پرسش، میتوانیم بررسی کنیم که آیا میتوانیم نمونهای در چارچوب شیوه زندگی بومیآباد بیابیم، که از چارچوب ارزشهای هر یک از سه دستهی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی پا فراگذارد یا آن را پایمال کند؟
*
3
روشن است که با بکارگیری واژهی بومآبادی، نامی بسیار چکیدهتر یا کوتاهتر را بر زبان میآوریم
شاید نام بومآبادی، دست این وزارتخانه را برای همافزایی با دیگر دستگاهها بازتر نماید
و اینگونه با دیگر سازمان ها و وزارتخانه ها درباره بهره گیری از بومآبادی همافزایی نماید
برای نمونه
شیوههای بومی پایداری و مانایی در جایجای سرزمین، با وزارت دفاع و نیروهای مسلح
بررسیها و شناخت فرهنگ و باورهای بومی برای یکپارچگی و پایداری و مانایی، با وزارت کشور
شیوه های بومی بهره گیری از آبهای زیرزمینی (مانند قنات) و نگهداری آب (آب انبار) و آسبادها، با وزارت نیرو
ساخت و ساز بومی با وزارت راه و شهرسازی
فراهم کردن بخش از نیاز پوشاک و چیدمان، با وزارت صنایع
روشهای پیشینه دار همیاری بومی، با وزارت تعاون
شاید از ویژگیهای واژهی بومآبادی این باشد که ما با شنیدن آن یکراست، به چارچوبی برای شکوفایی شیوهزندگی امروزیمان با نگاهی فراگیر و مردمی میاندیشیم
ولی گویا با واژهی ارزندهی میراث فرهنگی، رویکرد به گذشته و نگهداری داشتهها را بیشتر در نگاه نخست به اندیشه راه ِمیدهیم؛
که در برنامهی بومیآباد؛ این بخش را در مانِ نگهداری (عنصر خاک) میگنجانیم و باززندهسازی را در بخشِ جانِ سرزندگی (عنصر باد) میبنیم
و میتوانیم این دو بخش را با نام چکیدهی آبادمان (احیا و حفاظت) بخوانیم
دادهنگار 291
صنایع دستی، هرگاه در دل واژهی بومآبادی جای گیرد، شاید رویکرد کاربردی، به روز و سرزنده را بیشتر نمایان سازد
بخشهای زیادی از نیازهای پایهای چون پوشاک ،خوراک،خانهسازی و چیدمان را میتوانیم در بومیآباد فراهم کنیم
خوشه ای و خانگی
واژهی بومآبادی، فراتر از گردشگری به شیوهی زندگی میپردازد
نه تنها برای آنکه گروهی در گردش به آن بپردازند یا تماشاچی آن باشند
بلکه رویکردی که در نگاهی خوشبینانه میتواند نزدیک به نیمی از شیوهیزندگی مردمان را سرزنده و آباد کند
برای نمونه، با رویکرد بومیآباد، پس از بررسی و ساماندهی راهکارهای پایداری ساختمان های بومی ، شاید از وزیر راه و شهرسازی بشنویم
با هماهنگی وزارت بومآبادی، نیمی از برنامه یک میلیون خانه را در شیوه ساختوسازهای بومی دیدهایم
تا با شیوه ای مردمسپار و با برنامههای "گشت و کار" و "آموزآباد"، گردشگری، آموزش و خانهسازی را به هم پیوند زنیم
*
4
اگر واژه و رویکرد بومیآباد را برگزینیم و به آن بپردازیم، گمان میبریم که در جایجای کشورمان به ویژگیهای زندگی بومی بیشتر بها خواهیم داد
ویژگیهایی که هم گوناگونی دارند و هم یکپارچگی
پرسش اینجاست که آیا این به پراکندگی بیشتر میانجامد یا همبستگی؟
گمان من بر این است، که اگر به شایستگی، به گوناگونی و یکپارچگی به اندازهای همتراز بپردازیم،
هم این سرزندگی گوناگون این تاج درخت شکوفا را خواهیم دید و هم همبستگی یکپارچه ی تنهی سترگش را.
مانند خانوادهای که با بها دادن به گوناگونی سرشت فرزندانش، پایبندی و پایداری و ریشه داری نیز مییابد
داده نگار 4
433
*
پوشش بومی مردانه برای دادوران بورکینافاسو/ پیامی در لینکدین
*
دکتر ساروخانی
و
فرهنگ بومی