همانگونه که آتش را واگرا و شاخهشاخه شونده گمان کردم، ریزهکاری و جزییات را هم با آن همسو دیدم، و این همان چیزی است که در انجام کارها بیشتر با آن سرو کار داریم و در دفترچههای راهنما و یادداشتهایی که گامهای پیشبرد برنامه را پلهپله روشن میکند، بیشتر میبینم
از دیگر سو، آب را که همگرا و دسته دسته شونده پنداشتم، چکیده جویی را با هم همخوانتر گمان کردم و این را شاید در نوشتههای شناختی و رسیدن به فرمولها پررنگتر میبینیم
در یک نوشته
زمینه و بستر آن را به جایگاه خاک
و گوناگونی محتوایی که بر آن میگردد را همانندتر با باد
دیدم
داده نگار همخوان
6 / 157 / 193