زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست
راه هزار چاره گر از چارسو ببست
(حافظ)


شاید زلف به تیرگی و نیاز در گمگشتگی دلهای پراکنده اشاره دارد که فراوانی آن را با هزار آورده، اما بستن دلها به ریسمان یکتایی راهگشاست، راهی که هزار چاره گر و یا چاره، در چارسو یا با دانش چهارعنصری شاید آن را نیابند

به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید (آل عمران، 103)

در این نگاره از ریخت توروس یا چنبره ای که همه ی گردشها ی آن در میانه از یک تار می گذرد بهره برده ام
همچنین بسیاری از نگاره هایم را با یک تار میکشم که نام آن را از همین سروده برگرفته ام (داده نگار 283)

 

داده نگاره های همخوان
235 / 236 238 / 239 / 240 / 281 / 282 / 283