به گمانم این از داده نگاره های پایه ای در روانشناسی و عرفان یا خودشناسی و خودسازی می تواند باشد
این واژگان بررسی و پرورش فراگیری را در بر میگیرد

 

و آنها را اینگونه چیده ام

تن یا کالبد بدن ما در خاک؛ رسیدگی به تندرستی، با ورزش،خوراک، پاکیزگی و درستی ریخت اندام
دانش و آگاهی نهان ما در آب؛ با فرو رفتن در شناخت نهان خویش، یادگیری، شاگردی، پژوهش و کاوش
جان و روان و سرزندگی ما در باد؛ با نیایش، روان پروری، خوش دلی و خوشرویی و مردم داری و شیوه زندگی
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی

هاتف اصفهانی
کار و پیشه و توان و نیروی انجام رساندن ما در آتش؛ با انجام کاری که ارزش افزوده می سازد و سودمند است و بازتاب توانبخشی آن، خودمان را سرافراز میکند
*
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست


مولانا اینگونه از ناآشکار بودن جان می‌گوید
و پیوند ناگسستنی تن و جان
*

 

 

این داده نگار با آخشینگارهای زیر همخوانی دارد

12 / 33 / 124 / 221 / 222 / 353 / 391 / 450 / 481