سوات در تپش افتاد:
نوروز مرا داد چنین شادانه
با دانش آخشینگر فرزانه
در زیگ و نمودار سوات اندیشی
دادهنگری پُرتپش و چرخانه
زیگ= جدول
آخشینگر: واژهی درآوردم از پیوند آخشیگان (چهارعنصر) با نگرش یا نگاره
سوات=SWOT
*
پس از آنکه دو نمودار سوات را با زبان چهارعنصر در هم آمیختم (داده نگار 400 را ببینید و بخوانید)
تپش آن را شناختم و اینگونه آنرا در اینجا پیش بردم
که آتش افزونی و سودمندی، توان افزایی میآورد، از درون به بیرون رود
و آب کاهش و زیان آوری، نرمش آگاهی میدهد، از بیرون به درون آید
و اینگونه با تپش و چرخهی داده نگارههای 5 و 6 هماهنگ شد
*
رنگ چهار کلیدواژهی سوات را از آمیختن جایگاه و ویژگی آنها درآوردهام و اینگونه میتوانیم از آنها برداشت کنیم که:
Threats ( + )
پذیرش و نرمش و نو اندیشی برای کاهش آسیب بیرونی
Weaknessad ( + )
دست نگهداری و شناخت ارزشهای پایه و به یاد داشتن کاستی درونی
Strengths ( + )
پایایی و پیگیری و افزایش توانایی درونی
Opportunities ( + )
پیشرویهای گوناگون و نوآور در گستردهی سودآور بیرونی
*
گردش در آخشیآباد
"سوات " در تپش افتاد
یک روزِ نوروزی در آخشیآباد، از کنار خِرَدخانهی سازماندهی میگذشتم، که دیدم خردجویان، شادانه میچرخند و دستافشانی میکنند و کلاه به هوا میپرانند و میخوانند:
"سوات" در تپش افتاد... "سوات" در تپش افتاد
یکی از آنها را گرفتم و جویای این داستان شدم و او هم به زور هیجانش را فرو خورد و برایم گفت که به دستاورد شایانی دست یافتهاند؛
پس از سالها بررسی بروی روش "سوات"، اکنون توانستهاند آن را به سادگیِ روند یک تپش درآورند و از رنجی بزرگ رهایی یابند.
گفتم چه رنجی؟
گفت؛ بیشترِ ما خردجویان، دل خوشی از "سوات" نداشتیم؛
به دلمان نمینشست و برایمان روندی خسته کننده، دلنچسب و گاه ناکارامد مینمود.
تا اینکه آن را در ساختار آخشیگان نشاندیم و از دل آن، دادهنگاری همچون تپشی جانافشان زاده شد و اینگونه ما را چنان مست کرده که نمیتوانیم جلو شادی و دستافشانی جانانهمان را بگیریم.
سپس دوباره به میان گردونهی خردجویان رفت و با آنها آواز داد
سوات در تپش افتاد ... سوات در تپش افتاد
هنگام رفتنش این برگهها از دستش پیش پایم افتاد، آن را برداشتم و او هم برگشت و گفت برا خودت؛ به هرکی هم خواستی نشون بده
دادهنگارههای همخوان
5 / 6 / 400 / 402 / 403 / 444
11 / 193