در بررسی و برداشت از داده نگار 390 درباره جانامان توانادان و نیز بازی جاماتاد (394 و 395) به نکته ای بر خوردم
جفت های روبروی هم (با گذر از یکِ میانی) که چهار رنگ (چارجور) را با هم داشته باشند، همترازی (تعادل) پدید می آورند
اینگونه که نوشته های بزرگ آنها روبروی هم ( جان روبروی مان - توان روبروی دان) و نوشته های کوچک هم روبروی هم هستند
نکته اینجاست که با بررسی نمونه هایی از آنها، میبینیم که چگونه در کنار یکدیگر درست و شایان جای میگیرند
جاناتوان - مانادان
کار رواندرمانگر (مددکار اجتماعی، مبلغ دینی) یا هنرپیشه (مجری برنامه) - دانستن ارزشها و هنجارهای بنیادی
خوابگری (هیپنوتیزم) - یادآوری یادگُمها (خاطرات فراموش شده)
طراحی (هنر و معماری) - شناخت مواد و ایستایی
Learn the rules like a pro, so you can break them like an artist. (Poblo Picasso) Thanks to Asghar Moharrami
جارچی در میدان و میان مردم - آگاه از پایه ای ترین پیام سردمداران
تواناجان - دانامان
کسانی فرهمند (کاریزماتیک) یا هنر گستر - در کانون یادگیری
هنر ارزنده - در موزه
دل نیرومند- کانون آگاهی
داناجان - توانامان
داده نگاره، نماد راهنما یا نشانه شناسایی (نمادشناسی یا سمبلیسم) - در کارگاه و کارخانه، بازارچه، پادگان، انبار سوخت
دلِ آگاه یا دلآگاه (شهود) و نشانه جویی - بهره بردن از داشته ها و رهپویی با پدیده ها
جانادان - ماناتوان
شناخت آنچه مردم دوست دارند یا آگاهی بخشی جانانه - در بازار کالا و ساختهها
آگاهی از شیوه زندگی و زیبایی شناسی (معماری) - در کنار استادکار ساختمانی
آگاهی از روان و جهان مینویی - سرمایه ای ماندگار