خواستم دسته بندی سه گانه کلیدی کتاب وضعیت آخر یا من خوبم، تو خوبی، که در روانشناسی شناخته شده است را در دسته بندی چهارعنصری بیاورم.
چرا که گمان داشتم جایگاه سه گانه ی کودک، والد و بالغ این کتاب در میان چهارعنصر برایم روشن است.
و از خود پرسیدم که اگر بخواهم چهارمی را نیز برای آن بیاورم، چه خواهد بود؟؛ که ماهر را به آن افزودم.
کلیدواژه کودک، به مَنِش برانگیخته از خوی خام و کودکانه ی سِرِشت ما اشاره دارد؛ که دگرگونمان میکند و من آنرا در باد جای دادم.
کلیدواژه ی والد، از بایدها و نبایدها و پندهای ماندگار در وچودمان میگوید و من آنرا در جایگاه خاک نشاندم.
کلیدواژه بالغ، که چون پیری فرزانه از درونمان، به شناخت، بررسی و گزینش به هنگامِ رفتارِمان میپردازد را، همخوانتر با آب پنداشتم.
آنگاه واژه ی ماهر را که یادآور توانایی در کردار و انجام و پیشبرد خواسته هاست را به آن سه گانه افزودم و همسوی آتش آوردم.
اینکه کسی توانایی ویژه ای در سرشت دارد یا در روند زندگی و پرورش و بالندگی اش انجام کارهایی را فرا گرفته یا با کرداری خو گرفته و در آن چیره دست است، فرایندهای آن را به خوبی پیش میبرد و آسانتر از کارهای دیگر از پس آن بر می آید یا زودتر به آن رو می آورد.
این ویژگی در گزینش رفتار و منش میتواند گرایش یا برداری برانگیزنده باشد. شاید جا دارد در بررسی های روانشناسی کردار ،این را هم نادیده نگیریم.
همانگونه که بالغ در میان کودک و والد جای میگیرد، تا آنها را بسنجد و برگزیند
ماهر هم در میان کودک و والد جای میگیرد، زیرا هم برگرفته از دوست داشتن و خوی سرشت است ، هم یادگار سرپرستان
از سوی دیگر در پرورش خود، نمیتوان به بالغ بسنده کرد، زیرا پس از خودشناسی و یافتن رفتار شایسته، نیازمند آن هستیم که خودسازی کنیم و در آن ماهر شویم
برای نمونه، شاید بدانیم که در چه هنگام نباید خشمگین شویم، ولی در این کار توانمند و ماهر نشده باشیم،
در اینجا میبینیم که پیروی از دسته بندی چهاربخشی، دست آورد تازه ای در کنار آن سه گانه، پیش رویم آورده و پرسش اینجاست که آیا این چارگانه شایسته و کارآمد شده است؟
داده نگار همخوان
72 / 203 / 362
وحدان
درود
قرارگیری والد حمایتگر و والد سرزنشگر به ترتیب بین آب و خاک و همچنین خاک و آتش به نظرم جالب میبود.
پیروز باشید