نیرویی که با آن از نردبان بالا می‌رویم؛ بر گرانش چیره می‌شویم، چون آتش است
سُر‌خوردن با نیروی گرانش و از دست دادن بلندایی که به دست آورده بودیم، چون ریزش آب است، بر جایی سرُ یا لیز

همی بر شد آتش، فرو آمد آب (فردوسی)

زمین و سازه‌ی پایدار سُرسُره را خاک دیده‌ام
و همه‌ی این گردش سُرسُره‌بازی که جانانه و سرزنده هم هست را باد خوانده‌ام

*
گردش در آخشی‌آباد
سُرسُره رو سَرسَری نگیر


در بوستانی کنار زمین بازی کودکان، نوشته و نگاره‌ای دیدم که خوشم اومد
نمی‌دونم برای بچه‌ها بود یا بزرگترها
ولی زمین بازی رو هم برای خِرَدورزی به کار گرفته‌بودن

نوشته بود "سُرسُره رو سَرسَری نگیر"
و این نگاره‌‌ای که اینجا می‌بینید رو هم کشیده‌بودن
با این سروده
به بالا رفتنم با آتش آیم
و چون سُر می‌خورم، من جوی آبم
به خاکِ سفت این سُرسُره برجا
به بازی گِرد آن گَردم که بادم
*


داده‌نگار‌های همخوان
143 / 206 / 253 / 254