از خود میپرسیدم، آیا میتوانم چارگانه ی ریخت اندام در نماز را با چهارعنصر پیوند دهم؟

قیام یا ایستادن را در  رنگ آتش جای دادم
پیش حق آتش همیشه در قیام
(مولانا)
رکوع را در رنگ باد جای دادم، بویژه آنگاه که در یکی از حرکت های یوگا که کمی به آن شبیه هست، نامی از خانواده ی باد دیدم
سجده را در رنگ آب جای دادم، این دیدگاه دوستم وحدان شهری بود و من در یک بامداد ویژه که سر بر زمین نهاده بودم، گویی چاهی ژرف پیش رویم گشوده دیدم
(داده نگار 110)؛ آنگاه، این دیدگاه وحدان را بهتر پذیرفتم
پس جلوس را به رنگ خاک کشیدم


اینگونه قیام و سجده روبروی هم و در بلندبالاترین و فروتنانه ترین ریخت اندام
و رکوع و جلوس در ریختی میانه تر روبروی هم جای میگیرند، یکی
ناپایدارتر و دیگری پایدارتر

از سوی دیگر، چنانچه این داده نگار را با آخشینگار 29 بسنجیم، شاید بتوانیم بگوییم:
سرپا: گرمی ( که بر میخیزد و بالا می ایستد)
نشسته: سردی ( که پایین مینشیند)
راست: خشکی ( که نشانی از پایداری و ایستادگی دارد)
خمیده: تری ( که نشانی از پذیرش و نرمش دارد)
پس
قیام: سرپای راست ( گرم و خشک/ آتش)
رکوع: سرپای خمیده ( گرم و تر/ باد)
سجده: نشسته ی خمیده ( سرد و تر/ آب)
جلوس: نشسته ی راست (سرد و خشک/ خاک)



خدا میداند

داده نگار همخوان
21 / 29 110253

 

وحدان
درود و سپاس فراوان جنس برخی فعالیت ها از جمله جلوس و سجده به خاک نزدیک مینماید؛ به نوعی ارتباط با آنرا تداعی میکنند؛ ولی همینطور که اشاره داشتید، سجده نسبت به جلوس دارای عمق بیشتری بوده و حتی میتونه نمادی از تامل، تفکر و اندیشه باشه؛ در ضمن، در برخی از آیات قرآن به سجده کردن تمامی موجودات دارای شعور، درک و عقل اشاره شده و درجه و رتبه انسان را بالاترین رتبه در میان موجودات معرفی کرده است. پیروز باشید


وحدان
درود بر شما در تایید جایگاه خمیدگی (به رکوع رفتن) در باد، این شعر از مولانا جالب و دقیق به نظر میرسد: آنک آدم را بدن دید او رمید و آنک نور مؤتمن دید او خمید