سه کلیدواژه‌ی اقتصاد مقاومتی، جهادی و دانش بنیان را این سال‌ها بیشتر از سوی سردمداران جمهوری اسلامی ایران شنیده‌ایم
مانند بسیاری دسته‌بندی‌های دیگر، اندیشه من، برای جای دادن آنها در آچارعنصرا به کار می‌افتد
من اقتصاد جانانه را به آن افزودم

اقتصاد مقاومتی، در این دستگاه اندیشه می‌تواند درباره پاسداری و نگهداشت، ایستادگی بر ارزش‌ها و پایداری در آنها  و خودداری و پرهیز از بیهودگی و بسندگی (قناعت) باشد
اقتصاد پرتلاش یا جهادی، در این دسته‌بندی، تلاش فزاینده،  کار و کوشش فراوان و از خود گذشتگی را نشان می‌دهد
اقتصاد دانش بنیان، بها دادن به پژوهش و دانش برای دستیابی خواسته‌هاست
اقتصاد جانانه را، "سهام زنده" گمان می‌کنم، که با هنر سرزندگی و شیوه‌ی زندگی دلگشا شکوفا می‌گردد، هنرمندانه و جانانه زندگی کردن 
هرآنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند

"سهام زنده" ساخت‌واژه‌ای پیشنهادی و آن دارایی است که در میان دارایی دیگران، خوشه‌ای زنده فراهم می‌کنیم و هر آنکه در آن دانه‌ای دارد با شیوه‌زندگی‌اش نیز که دارایی ناآشکار اوست، شکوفایش می‌کند؛ مانند داشتن خانه یا دکانی در یک دهکده گردشگری
گاه این خوشه، یا خوشه‌سار پدیده آشکاری نیست و یک پنداره یا مفهوم است که "سازمان مفهومی" را پدید می‌آورد
مانند سازمان مفهومی شیوه زندگی ورزشی یا شیوه زندگی بومی
دانه‌ها هم خود را شکوفا می‌کنند و اینگونه به شکوفایی سازمان یا خوشه نیز یاری می‌رسانند و هم می‌دانند که یاری رساندن به پنداره‌ی سازمان یا هر گوشه از خوشه‌سار یا آن دهکده، ارزش سهام آنها را نیز بالا می‌برد 
*
گردش در آخشی‌آباد
فرزانه‌ی جانانه

در آخشی‌آباد به کلبه‌ای بومی رفتم که دمنوشی بنوشم
پیرمردی در کنارم نشسته بود با نامه‌ای در دست
چشمم افتاد و دیدم فارسی نوشته و کنجکاو شدم
سر سخن با پیرمرد باز کردم
گفت که سال‌هاست کارش آچارزایی است (راهگشایی با دسته‌بندی چهاربخشی بر پایه آب و باد و خاک و آتش و یکپارچگی میان آنها)؛
و اینکه در جریان گزینش سردمداران کشورداری، یکی از نامزدها از ایران، گهگاه با او نامه‌نگاری می‌کند و این‌بار سه گونه اقتصاد مقاومتی، دانش بنیان و جهادی را در میان آورده
گفتم، خوب! اینها که سه‌تاست؛ چهارمی را چه پیشنهاد می‌دهید
همچنان که داده‌نگار زیر را می‌کشید
گفت؛ اقتصاد جانانه!
بر پایه شیوه زندگی جان‌افزا
سرایی دل‌انگیز، میزبانی گشاده‌دل، پذیرایی از دل و جان،
هنرآفرینی گره‌گشا و دست آفرین با نیروی دم‌های جان؛
داد و ستدی پایاپای برای گشایش نیازهای یکدیگر،
نه شتابزدگی و نه کاهلی؛ چون نسیمی پویا
و جویای آگاهی سودمند به اندازه گذرانِ شایانِ زندگی.
بسندگی به داشته‌ها و نگهداشت دارایی‌ها که سرآمد آن تندرستی است
و یکرنگی و یکپارچگی، که زیباست و زیبایی دوست داشتنی است


در دل گفتم؛
جانمی جان!
 ​*
داده‌نگار همخوان
138 222 / 275 / 276