درختی پای بُستانی نشسته
میان صد درخت، این از چه دَسته؟

تنه را چون دَری در آن ببینید
چه آید در درون یا زان گسسته؟

به پیوندی که در بینِش برآنند
و یا در ارزشی پیمان ببسته

ز بنیاد مَنِش هم راستایند
و یا سوی کنش‌ها از یِ دسته

همه اینان تنه‌هاشان یکی هست
جدایِ آن درختانی که رَسته

کنون در شاخه‌شاخه‌ها نگه کن
که راه این و آن، در دو بِجَسته

پس اینجا را نشان از گونه‌گونی است
بسان میوه‌ای با چند هسته

همین دانه دوباره یک تنه بین
که از شاخه شدن ناگشته خسته

میان این و آن اینگونه دیدن
رهی باشد که هشیار است و مسته

کجا با یکدگر هم خانه هستیم؟
کجاهامان جدایی‌ها، دو دسته؟

درخت آشنایی در همین است
سرآغازی که گفتارش یِ دَسته
*
اسپینوزا آثار فلاسفه اسکولاستیک را مطالعه نمود و 
از روش استدلال هندسی‌شان نیز تاثیر پذیرفت. یعنی در استدلال از اصول متعارفه شروع می‌کرد سپس به تعریف می‌پرداخت و پس از آن قضیه را طرح می‌نمود و  به اثبات می‌رساند.
باروخ اسپینوزا، بنیان گذار روش هندسی در فلسفه، استنتاج از تعاریف اصل های بدیهی


داده نگار همخوان
4 / 270