در پویانمایی "روح" نگارهی اندام "جریها"، نگاه مرا به خود کشید؛ به یاد نگارههای یکی تار افتادم
جریها" هم با یک یا دو خط در هم تابیده پدید آمدهاند"
آنگاه واژهی کوانتیزه را از زبان جری شنیدم، آنگاه که درباره خود آشنایی میداد و از چکیدهسازی همه چیز در ریخت ساده شدهی خود میگفت
پیوندی میان همه و یک هست (نگاه کنید به یکتانگارههای 238 و 239)
پویانمایی "آقای خط" نیز از همین خانوادهی یکیتار است
The Line
La Linea
یکی تار و کوانتوم، همچنین مرا به یاد نظریه ریسمان میاندازد
و یک بعدی بودن خط یا ریسمان
و نیز واژه یکا یا واحد اندازهگیری
یکای فراگیر؛ یکایی ناب، که در همه چیز باشد و بخش پذیر به ریزهتر از خود نباشد
و اینگونه اکنون واژهای در اندیشهام پدید آمد
یکاتار
*
گویا "نوسان کوانتومی"، همان "زندهی یگانه" و تواناست:
نوسان کوانتومی و اثبات علمی خدا
جرالد شودر، استاد فیزیک دانشگاه
MIT