به سر، جانِ جانان ز دل بر دمید
یکی تابِ سی‌مرغِ پَرّانمان


الف می‌تپد، یپش و پس، زیر و بَر
که یک، سه شود، در تپش‌هایمان

111 289

درخشش برویِ درخشندگی
شتاب آوری بر شتابانمان

فروزان سوارِ فروزندگی
بسی پیش تازد ز تازانمان

پَرَد پَرتو از پَرتُوان، پُرتَوان
بتابد فراسوی تابانمان

چو در بارِ سنگینیِ تن رود
شکافد به نیرویِ کارایِمان

توان آورد بر فرازِ فزون
ز روشنگرِ روشنی‌هایمان
*

در این داده‌نگار به پیوندی که میان سوره نور و فرمول هم ارزی جرم و انرژی اینشیتن  یافتم می‌پردازم

گمان می‌کنم تنها پدیده‌ای که قرآن، خدا را با آن همانند آورده، نور است؛ در سوره نور آیه 35


اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ 

خدا نور آسمان‌ها و زمين است مثل نور او چون چراغدانى است كه در آن چراغى و آن چراغ در شيشه‌اى است آن شيشه گويى اخترى درخشان است كه از درخت‏ خجسته زيتونى كه نه شرقى است و نه غربى افروخته مى‌‏شود نزديك است كه روغنش هر چند بدان آتشى نرسيده باشد روشنى بخشد روشنى بر روى روشنى است‏ خدا هر كه را بخواهد با نور خويش هدايت می‌کند و اين مثل‌ها را خدا براى مردم مى‌زند و خدا به هر چيزى داناست

در این فرمول اینشتین
E=mc2
E نشان دهنده انرژی
m  نشانگر جرم
c نشانگر سرعت نور 
که سرعت نور نزدیک 300 هزار کیلومتر بر ثانیه است و به توان دو رسیده
سرعت نور بیشترین حد سرعت در طبیعت و یک ثابت جهانی است

 

گمان می‌کنم شاید بتوانیم توان دو سرعت نور را، با نور علی نور همخوان ببینیم
سیصدهزار به توان دو بسیار شماره بزرگی است و مرا به یاد چله نشینی درویشان با یک بادام می‌اندازد
جرم بادام اندک می‌نماید اما هنگامی که با یاد خدا که همان نور علی نور است همراه می‌شود؛ گویی یک بادام در توان دوی سیصد‌هزار ضرب می‌شود که انرژی فراوانی می‌بخشد

شاید این توان دو یا در هم ضرب شدن، را بتوانیم کم و بیش با در هم تنیدگی گردشِ تابش، در رویه‌ی گوی (سطح کُره) در اندیشه بیاوریم
همان حباب نورانی در سوره‌ی نور
یا با نگاهی ریزبینانه‌تر :
توروس (چنبره)
که در داده نگار 237 نمودی از آن را آورده‌ام
که با تابش در گردی کوچکتر و تابش در گردی بزرگتر در سوره نور همخوانی دارد 
همچنین، به گمانم این نمای در خود تابیده ی توروس (چنبره؛ جان افشان) کم و بیش برایم نمود هندسی نور در نور را دارد

C x C
search for Torus Human Body
serch for Torus Nature

همچنین
توان دو در درازا، در اندازه‌گیری رویه‌ی گوی و چنبره دیده می‌شود

اندازه‌گیری رویه‌ی (مساحت) گوی (کره)

{\displaystyle 4\pi r^{2}=\pi d^{2}} r = شعاع کره، d = قطر


اندازه‌گیری رویه‌ی (مساحت) چنبره (توروس) را

{\displaystyle \left(2\pi r\right)\left(2\pi R\right)=4\pi ^{2}Rr} r = شعاع کوچک (شعاع لوله)، R = شعاع بزرگ (فاصله از مرکز لوله تا مرکز چنبره)


*
این مرا به یاد هاله نورانی، پیرامونِ سرِ قدیسین یا اولیا می‌اندازد
و به زبان خودمانی بچه‌های جبهه (ایران و عراق)؛ نور بالا می‌زنی!

خدا داند
*
چرخه نیروزا بدون سوخت، پیامی در لینکدین
*
داده‌نگار همانند
489 / 493

داده نگاره های همخوان

111 235 / 236 / 256 / 257 / 289 /354